مهدی موعود

خداوند ظهورش را نزدیکتر بگرداند

روزی روزگاری مردی را در مدینه دیدند که نصفه ی شب به سمت خانه اش میشتافت.او میخواست خبر پیغامبر شدنش را به همسرش بدهد.او به خانه اش رسید.خدیجه را صدا زد.آن خبر مهم را به خدیجه گفت و خدیجه با تمام ایمان آن را قبول کرد.ولی امان از قبیله ی پیامبر آخرالزمان.سال ها گذشت پس از چندین سال آن پیغامبر زیباروی فقط اندکی را به ادامه ی دین عیسی(ع)دعوت کرده بود.دعوت ها میبایست کاملا پنهانی باشند...از کسانی که او ایمان آورده بودند علی(ع)بود.علی (ع)شانه به شانه ی او میرفت.سال ها گذشت دعوت محمد علنی شد.آن فرستاده ی آسمانی اهل قبیله اش را تحمل میکرد.روزی را روابت کرده اند که او در حال عبادت معبودش بود که کسانی آمدند و شکمبه ی گوسفدی را برتنش ریختند.آن آسمانی صبور بود.بسیار مهربان بود.اما دختر مهربانش وقتی او را در آن وضع دید گریه اش گرفت و آن ها را از بدن پدر کنار زد و تمیز کرد.ولی زهرا دختر پیامبر تازه اول راه بود.تا این که سال ها گذشت.علی با زهرا ازدواج کرد.اکنون دیگر زمان فوت ملکوتی آن مصطفی آن آخرین پیامبر و...آن محمد بود.محمد بارها علی را به عنوان جانشین معرفی کرده بود.ولی با این وجود خلافت را غصب کردند.از او گرفتند ولی علی هیچ چیز نگفت.سال ها بدون علی گذرانده شد.بیست و اندی سال.زهرا در آن حوالی محسن را در بدن داشت.محسن به دنیا نرسیده.اما آن تیز دلان سنگ قلب زهرا را هم از بین بردند.همان عزیز محمد.اما سال ها گذشت علی راهم کشتند.حسن فرزند علی را مسموم کردند.و بدین صورت حسین را به کوفه دعوت کردند و عهد خود را شکستند.آن مردم به ظاهر مسلمان دیگر لعنت شده بودند.آنها حسین کشتند.عباس کشتند.قاسم کشتند.علی اکبر کشتند.زینب اسیر کردند.رقیه آواره کردند.دل رباب را آتش زدند با کشتن طفلی شیرخواره.اما دیگر لعنت خداوند کارش را کرده بود.آن ها بیچاره شدند.حکومتشان دیگر به زمان ابوبکر یا عثمان یا عمر نرسید.پس از هزار و دویست سال هم یزیدیانی به آنها حمله کردند.آن ها آمریکایی نام داشتند.آمریکایی ها به اعرابی حمله کردند که خود آن اعراب محمد ها کشتند.زهرا ها کشتند.علی ها.حسن ها و حسین ها.سجادها.باقرها و صادق ها.موسی کاظم ها کشتند.آن ها به کمک فرمانروای ایرانی رضا را کشتند.آن ها تقی ها و نقی ها را کشتند.عسکری ها کشتند.ولی نتوانستند مهدی را به شهادت برسانند.چون همیشه انسان در برابر اراده ی خدا ناتوان بوده.اکنون هم ایرانیانی مهدی را میخواهند اما باید امتحان پس بدهند باید برادریشان را ثابت کنند.اما چگونه؟با به آتش کشیدن پرچم حسین(ع) نوه ی محمد(ص)؟

نوشته شده در پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:,ساعت 14:9 توسط محمد| |


Design By : Night Melody